نیمه سنگی بر لب دریا

خدا رو دعوت کن داخل

جمعه, ۲۳ مهر ۱۴۰۰، ۰۸:۵۵ ق.ظ

سلام و صبح بخیر. حالتون چطوره؟

از آخرین باری که اینجا نوشتم مدتیه میگذره. اتفاقاته جالبی افتادن و هنوز هم دارن میفتن! از اختلالات اضطرابیم خبری نیست، بعضی وقت ها استرس رو احساس میکنم ولی اضطراب نیست و مختل کننده نیست.

 

آقای جول استین میگفت که وقتی به یه مشکلی بر میخوری یا تو یه موقعیت سختی هستی نگو خدایا منو از این شرایط ببر بیرون یا نجاتم بده! بگو خدایا من تو رو دعوت میکنم که باهام بیای و با این مشکل با هم روبرو بشیم، برای مثال من تو رو به این اتاق تو این بیمارستان دعوت میکنم که با هم سلامتیم رو به دست بیاریم :) 

 

من از وقتی که چند سال پیش آتئیست شدم دیگه نتونستم ارتباط معنوی خوبی برقرار کنم و حتی الان هم وقتایی که دعا میکنم نمیدونم خدا وجود داره یا نه ولی دوست دارم وجود داشته باشه، نمیدونم راهش چیه که بدونم وجود داره! متاسفانه اون آپشن خدا رو حس میکنم و دلیل نمیخواد که و پس این همه چیز رو کی آفریده برای من غیرفعاله :( 

 

چند وقت پیش یه مصاحبه ی قدیمی دیدم از بیلی آیلیش که داشت میگفت از آب میترسه و یکی از ترساشه. امسال بیلی تو موزیک ویدئو Happier than ever با آب روبرو شد. من هم دوست دارم با بزرگترین ترسم روبرو بشم ولی...! من احتیاج دارم یه بزرگتر دستم رو بگیره و از این مسیر عبورم بده. آخرش هم بگه دیدی اونقدر که فکر میکردی هم ترسناک نبود؟ دیدی از پسش بر اومدی؟ دوست دارم برای من اون بزرگتر خدا باشه. 

 

جمع بندی کنم پست رو براتون: این پست دعوت نامه ایه که من از خدا و همه ی انرژی های مثبت دعوت میکنم که وارد زندگیم بشن و با هم این موقعیت رو مدیریت کنیم و پشت سر بذاریم ✉🕯💫

۰۰/۰۷/۲۳
مریم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی