نیمه سنگی بر لب دریا

ناک ناک. هوز تر؟ انزایتی.

دوشنبه, ۲۴ خرداد ۱۴۰۰، ۰۲:۵۸ ب.ظ

شماره ی مشاوری که اسمش رو از دوستام شنیده بودم ولی اونقدر قبولش نداشتم رو برداشتم؛ یه پیام دادم که x ام، حالم خوب نیست یه تایمی دارین من بیام؟ پیام داد شنبه ۱۰/۵ در خدمتم. رفتم، یه چیزایی گفتم و یه چیزایی شنیدم. راستش از نشستن رو صندلی مشاورا و روانپزشکا و بغض کردن جلوشون خسته شدم. کی میاد اون حال خوبی که دیگه هیچوقت نره؟ اردیبشهت سال قبل حالم به طور کامل خوب شده بود ولی امسال باز برگشتم سر خونه ی اول( البته به بدی چندسال پیش نیستم ولی خب...) با کلونازپام می خوابم و طی روز هم مقداری شل و ولم، گهگاهی پرانگیزه میشم و ثانیه ی بعد دوباره تهی و توخالی.  نمی دونم اگه آلپرازولام و پرومتازین نبود اردیبهشت رو چطوری تحمل میکردم.

منِ دور از مذهب، چادری رو شستم و گهگاهی می پوشمش و باهاش به زبون خودم با خدایی که امیدوارم وجود داشته باشه حرف میزنم. دعای افتتاح رو میذارم پخش شه و بغض میکنم و گریه. نمی دونم کجا برم؟ مسجد؟ کلیسا؟ کنیسه؟ طبیعت؟ صبح ها دو ساعت میرم پیاده روی و بعضی وقت ها هم می دوم، هر چی فعالیت فیزیکیم بیشتر باشه، بار روانی کمتری رو تحمل میکنم. بعضی وقتا هم صورتم رو با گلاب شستشو میدم که یه مقداری کمک میکنه، بوی عود هم دوست دارم. 

هجدهم خرداد زیر یکی از ویدیوهای Shallon یه کامنت غمگین گذاشتم، پینش کرد و ریپلای های مردم خوشحالم کرد. کامنت فرانی هم خوشحالم کرد(شاید چند تا کامنت محبت آمیز کوچیک و یا غیرمهم به نظر برسه، ولی برای من که دنبال بهونه های ریز برای ادامه ی زندگیمم خیلی ارزشمنده).

به زودی یه گیتار میخرم و میرم کلاس. من تو خانوادم یا اقواممون کسی که ساز بزنه ندیدم بنابراین خیلی برام تازگی داره! من هیچیییی از گیتار و موسیقی نمی دونم! امیدوارم دنیای قشنگی باشه و بتونم خودم رو توش غرق کنم. 

متاسفانه این روزا حسادت رو دارم تجربه می کنم به مقدار خیلی زیاد. نمیدونم چرا و اصلاً از کی شروع شد ولی به همه کس و همه چیز حسودیم میشه. از اون نوع مثبتش که میگن غبطه خوردن نه ها، از نوع کاملاً منفی ش. یه جمله خوندم که میگفت حسادت بهاییه که معمولی بودن برای عالی بودن پرداخت میکنه. نمیدونم. میخوام برم سراغ ریشه ش و ببینم از کجا اومده! بعد هم یه پست مینویسم که چطور حسادتمون رو کنترل کنیم! 

دوست دارم کانال یوتیوب خودم رو راه بندازم و هی حرف بزنم و حرف بزنم. ولی نه چیزی از ادیت میدونم و نه از ضبط و صدا :)) امیدوارم تو همین تابستون بتونم حداقل یه ویدیو آپلود کنم حتی اگه کیفیتش پایین باشه! قبلاً دوست داشتم ویدیوم انگلیسی باشه ولی این روزا بیشتر تمایلم سمت فارسیه؛ شاید هم دو زبونه ساختم!! 

من تاوان زیادی دادم تا فهمیدم سریال ها و فیلم هایی که به خورد مغزم میدم چه قدر زندگیم رو کنترل میکنن. خیلی وسوسه شدم که Cruella رو ببینم اما مقاومت کردم. من نمیخوام عقلم رو از دست بدم. از این به بعد با خودم عهد میبندم که مراقب کتاب هایی که میخونم، فیلم هایی که میبینم و آهنگ هایی که گوش میدم باشم. 

 

خدایا من در حق روح و روان خودم ظلم کردم، نجاتم بده و زندگیم رو غرق آرامش کن. آمین. 🧚‍♀️

برام دعا‌ کنید لطفا :)🤞🏻

 

۰۰/۰۳/۲۴
مریم

نظرات  (۴)

همین که انقدر برنامه های خوب خوب و خلاقانه تو ذهنته نشون میده همه چیز داره به سمت خوب شدن برات میره!

موسیقی خیلی خوبه! گیتارت مثل هم اتاقیت میشه! با هم دوست میشید!

پاسخ:
امیدوارم همین طوری که میگی باشه 🥺😭

واقعا حسادت شده کنترلگر آرامش ما 

منم خیلی حسود شدم 

به همه چی حسادت میکنم و در آخر از خودم متنفر میشم و میشینم ساعت ها گریه میکنم .

کی خوب میشیم ما ؟ 

پاسخ:
میدونی بدی حسود بودن چیه ارغوان؟ اینکه جایی نمیتونی بگی حسود شدی و گرنه همه ازت فرار میکنن تا یه وقت چشم نخورن 🧿
برای منم چرخه همینطوره، حسادت زیاد، تنفر از خودم، ساعت ها گریه.! 
من تا چند سال پیش حتی نمیدونستم حسادت چه حسی داره! الان مثل خوره افتاده به جونم. 

امیدوارم به زودی.... :) 

کاملا میفهممت :(

پاسخ:
ممنونم 🌹 
راستی دعا برام یادت نره، دعای مادرا بیشتر مستجاب میشه
اگه دوست داشتی موزیک ویدیو mi verdad رو ببین، یه مود بارداریه قشنگی داره 🤰 
منم دوست دارم یه روزی مامان بشم 👶🤰

حتما عزیزم 

 

ایشالا تجربه میکنی مادرشدنو ⁦❤️⁩🥰 درست همون موقعی که میخوای 

پاسخ:
🌹
🌹

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی